در حسرت آسمان و بالم می سوخت با یاد تو بودم و خیالم می سوخت
من خسته میان خاک ها جا ماندم ای کاش کمی دلت به حالم می سوخت
*********************************
چه می فهمیم شهادت چیست مردم؟ شهید و همنشینش کیست مردم؟[1]
تمام جستجومان حاصلش بود: شهادت اتفاقی نیست مردم
ای زنده گشته با شهادت و جاوید نام تو این انقلاب و حفظ ولایت پیام تو[2]
آنان که خائنند به راهت چه غافلند ثبت است است بر جریده ی عالم دوام تو
یادی از بزرگ مردان گمنام
آن زمان که فرم ان ولایت جماعتی را به ایستادن دعوت می کرد، آن زمان که همه با هم شدن از دلها فرمان می گرفت، آن زمان که مقاومت از جان و دل تقویت می شد، آن زمان که پیچیده ترین سیاست های اتخاذ شده استعمار در دنیای صداقت ملتی بی رنگ می شد و همه چیز در حرکت پابرهنگان شکل می گرفت، طوفانها، حرکت ها، و مقاومت های انسان هایی که از چشمه ولایت ســـیـــراب می شدند، درس آزادگی را یادمان می داد و بسیج را می آموختیم از پرونده تاریخ این طور استنباط می شود که می بایستی ملت ما، ملتی وابسته بار می آمد و بنا بود در فرمول استکبار، ذوب شویم ذوب که نشدیم هیچ، ایستادنی را در برابر تهاجم کفر به نمایش گذاشتیم که باورها از پشت خاکریزهای عقب نگه داشته شده، جوانه زد و شورشی دیگر از خلق عالم به پا شد. جنگ که بر ما تحمیل شد، همت ملت در خطوط مقدم بسیج گردید و از خود دفاع کردیم اما در میان هشت سال دفاع مقدم، انسانهایی رشد کردند و بعضا با ایثار خود تاریخ جنگ را ورق زدند که هنوز زندگی شان به عنوان یک راز در پشت پرده ابهام باقی مانده است.
راز جنگ در دل انسانهایی است که غرق در گمنامی هستند.
راز شهادت، راز تقوی همه و همه ستونهای برج عظیم مقاومت در جنگ است.
چگونه می شود مردمی برای دفاع از شرف و حیثیت خود به استقبال آتش و خون بروند و هر کدام در ادای تکلیف به کاری مشغول شوند بی آنکه توقعی را در چهره خود مجسم سازند. بیایید حال که این بزرگ مردان تاریخ جنگ از جمع ما رفته اند ، رد پای آنها را در همان حال و هوای گمنامی دنبال کنیم، شاید وقتی در صف خط شکنان قلم می زنیم ، حضور ملموس ، بزرگ مردان تاریخ در خط مقدم و نیز عبور از میدان مین و خود را فدا کردن، کمکمان کند تا بهتر وصف عشاق کرده باشیم. شاید وقتی بحث ما از مقاومت بسیجی در شبهای عملیات می شود، دلاوریهای این جماعت کمکمان کند، که به مردم بگوییم، این بزرگان تاریخ عصر امام خمینی ( ره ) چگونه دلاورانی بودند.
در آن ایام (حماسه مقدس )، "روزهای غیرت ،ایثار و شهادت " انسانهایی وارد صحنه شدند که ابتکار عمل آنها ، حرف اول را در جنگ می زد. رد پای کسانی در جنگ باز شد که هنوز اثرات آن ناشناخته مانده است.
به بهانه هفته دفاع مقدس ، آلبوم یاد یاران با تصاویری از ایام جنگ و دفاع مقدس در شهرستان شوش در گوشه سمت چپ وبلاگ منتشر شد .
حماسه مقدس
بعد از ظهر روز 31 شهریور 1359 ،
حمله ارتش عراق در حالی صورت گرفت که بخش عمدهای از قوای ایران در پادگانهای خود در خارج از مرزها بسر میبردند.در این مرحله از جنگ که از بعد از ظهر روز 31 شهریور 1359 تا 26 آبان ماه 1359 به طول انجامید، ارتش بعثی عراق توانست شهرهای خرمشهر، بستان، سوسنگرد، هویزه، دهلران، قصر شیرین و نفت شهر را به تصرف خود درآورد. همچنین قوای بعثی عراق توانستند تا دیوارهای جنوبی شهر اهواز جلو آمده، آبادان را محاصره نموده و خود را به دیوارههای شهر شوش رسانده و جاده اندیمشک ـ اهواز را زیر آتش خود بگیرد. در این مدت بیش از 15 هزار کیلومتر مترمربع به اشغال قوای نظامی عراق درآمد.
[1] و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللّه أمواتاً بل أحیاء عند ربّهم یرزقون ( آل عمران/169 )
[2] وصیت نامه شهدا را که می خوانی وجه اشتراک اکثرشان سفارش در مورد انقلاب و ارزش های آن و پشتیبانی و اطاعت از ولی فقیه است