مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)در نوزدهم دیماه ، پيروزيها و موفقيتهاي سه دهه اخيرجمهوری اسلامی را، جلوه هايي از تحقق وعده هاي نصرت الهي دانستند و با استناد به آيات متعدد قرآن افزودند: ملتهاي مؤمن، هوشيار و با استقامت در زمان متناسب، قطعاً و يقيناً از ياري پروردگار برخوردار مي شوند و اين حقيقت، سنت تغيير ناپذير الهي است و بر اساس همين سنت الهي ملت ايران در اين مرحله وهمه مراحل ديگر بر دشمنان خود پيروز خواهد شد.
ايشان در تحليل عوامل تأثيرگذار در تقابل دولتهاي مستكبر با ملت ايران، هوشياري و زيركي ملت را كاملاً ضروري دانستند و خاطرنشان كردند: بايد با «تقواي جمعي ، مراقبت و هوشياري همگاني»، متوجه طرحهاي دشمن باشيم و اجازه ندهيم هيچ مسئله اي، حواسمان را از دشمن پرت كند.
رهبر عظیم الشان انقلاب، توصيه ها و تأكيدات مكررشان به مسئولان، مطبوعات و پايگاههاي اينترنتي را براي پرهيز از سرگرم كردن مردم به مسائل فرعي و نادرست، يادآوري كردند و افزودند: همه اين توصيه ها، بخاطر اين است كه بايد حواسمان به دشمن جمع باشد تا بفهميم كه دنبال چه طرح و هدفي است.
همهی اسناد موجود نشان از آن دارد كه غربیها نوعی «مدیریت هوشمند» را برای این دور از انتخابات در ایران به كار بستهاند و مترصد تعیین شرایط لازم برای رسیدن به جمعبندی آخر خود در این بارهاند. بیشك مدیریت هوشمند در این راهبرد كاملاً اقتضائی بوده و بر اساس شرایط داخلیِ محیط هدف، كنشگر را به تصمیم میرساند. [1]
بررسي رفتار و گفتار مستكبران، نشان مي دهد كه ذهن دشمن بر انتخابات مهمي كه 5 ماه ديگر يعني در خرداد 92، برگزار مي شود،متمركز شده است.
آیا واژه (انتخابات آزاد) رمز شب است؟
«فتنهی 92» به كارگردانی و بازیگری چه كسانی روی صحنه خواهد رفت؟
تحلیل پیش رو به ارزیابی راهبرد طرف خارجی، به ویژه آمریكا و بازوهای داخلی آن دربارهی انتخابات ریاست جمهوری در ایران، با توجه به مجموعه دادههای موجود، میپردازد.
در این تحلیل به وضوح مشاهده میشود برای غرب بسیار حیاتی است كه بتواند با استفاده از فرصت انتخابات ریاست جمهوری مجدداً گزارههای كلیدی فتنهی انتخابات گذشته را در ذهن مردم احیا و تثبیت نماید.
در این زمینه شاید جدیترین نشانهها را باید در انتشار سرمقالهای دانست كه در ارگان وابسته به ناتو منتشر شد. در۲۳دسامبر ۲۰۱۲(3 دیماه سال جاری) «آلونبن» در سرمقالهی «المانیتور»، در اعترافی زودهنگام، «هدف نهایی غرب» از فشارهای گوناگون بر نظام ایران را زمینهسازی برای «آغاز ناآرامی خیابانی» در ایران ذكر كرده و نوشته است:
«مشاهدهی پیشرفتهای ایران موجب شد برخی در نیروهای دفاعی، پارادایم جدیدی را مطرح كنند كه به جای تواناییهای فیزیكی، بر انگیزههای ایران تمركز میكند. در واقع این پارادایم تصدیق میكند كه توسل به نیروی نظامی به تنهایی حاوی پاسخی راضیكننده برای چالش ایران نیست.
این پارادایم، با اذعان به اینكه اعمال تحریمهای جامعهی بینالمللی علیه ایران نقطهی شروع فشار بر حكومت این كشور است، خواستار تشدید فشار بینالمللی از طریق تحریمهای بیشتر در كنار فعالیتهای مخفی علیه برنامهی پرسنل، تأسیسات هستهای و نیز ارکان ،جمهوی اسلامی ایران است. با توجه به احتمال روزافزون وقوع بهار عربی در خیابانهای تهران، تركیب فشار اقتصادی و سیاسی میتواند ایران را به بازنگری در برنامهی هستهای متقاعد كند.»
غربیها فضای داخلی ایران را در ماههای منتهی به انتخابات بسیار پُرالتهاب و تحولات آن را غیرقابل پیشبینی ارزیابی میكنند. در عین حال این نكته قطعی است كه هدف كلان غرب سوق دادن كشور به سمت فضایی است كه هر چه بیشتر به فضای سال 88 شبیه باشد. با این تفاوت كه آسیبهای فتنهی 88 در راهبرد اخیر غرب ترمیم شده است؛ به شكلی كه حاصل همهی پروژههای علیه ایران در نقطهی انتخابات به پیروزی سناریوی غرب منتهی شود؛ سناریویی كه باید آن را تركیبی از انواع گزینهها و مدلهای موجود دانست كه شاهكلید آن «بستر انتخابات» است.
این اما همهی ماجرا نیست. تصویر واضحتری از سناریوی غرب برای انتخابات ۹۲ ایران را باید در مصاحبهی «نوام چامسكی» با شبكهی سلطنتی بیبیسی فارسی جستوجو كرد. با تدقیق در گفتههای این استراتژیست آمریكایی میتوان از برنامهی سازمانهای جاسوسی غرب برای فتنهانگیزی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ پرده برداشت.سؤالات جهتدار بیبیسی از چامسكی دربارهی جریان فتنه، آن هم چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲، به خوبی از برنامهی بازوی جنگ روانی MI6 علیه نظام اسلامی خبر میدهد.
نوام چامسكی ـكه به فیلسوف آنارشیست (هرجومرجطلب) معروف استـ در جواب خبرنگار بیبیسی، ضمن فاش ساختن برنامهی سازمان جاسوسی سیا برای تنفس مصنوعی به پیكر بیجان فتنه، میگوید:«دربارهی ایران من از جزئیات اطلاع ندارم، اما شك دارم كه جنبش سبز كاملاً خاموش شده باشد. فكر میكنم اگر عمیقتر نگاه كنیم، میبینیم كه مردم هنوز دارند تلاش میكنند. فكر میكنم كه بتوانند راههای جدیدی برای ادامهی این جنبش پیدا كنند.»[2]
روزنامهی انگلیسی «فایننشال تایمز» نیز در سرمقالهی منتشرشده در 28 دسامبر (8 دی1391) به صراحت اعلام میدارد كه امید غرب به انتخابات ریاست جمهوری در ایران است. این روزنامه مینویسد: «یك موضوع حائز اهمیت برای ایران و هم از جهاتی حائز اهمیت برای آمریكا، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران در ماه ژوئن سال آینده است كه نتیجهی آن كاملاً غیرقابل پیشبینی است، به خصوص اگر اپوزیسیون بتواند سازماندهی مؤثری برای انتخابات داشته باشد. نتیجه هر چه باشد، احتمال بروز اعتراضات و خیزشهای مردمی، نظیر اتفاقی كه در انتخابات سال 2009 روی داد، میرود.»
دیوید كوهن، معاون امور مبارزه با جرایم مالی و تروریسم وزارت خزانهداری آمریكا، هم هدف غرب از تحریمها را «تغییر محاسبات سیاسی ایران» عنوان كرده و گفته است: «هدف ما این نیست كه تولید ناخالص داخلی آنها [ایران] را تحت تأثیر قرار دهیم، بلكه هدف، تحت تأثیر قرار دادن محاسبات سیاسی آنهاست.»[3]
غرب به این جمعبندی رسیده كه برای وادار كردن ایران به عقبنشینی، تحریمها بسیار مؤثرتر از جنگ سخت است. در این راستا، كوهن میگوید اعمال تحریم علیه ایران یك استراتژی «خیلی بهتر از جنگ است.»[4]
پال هیرشسان، سخنگوی وزارت خارجهی اسرائیل، نیز علیرغم تمایل بسیار این رژیم جعلی برای حملهی نظامی، از جمعبندی این رژیم در ناكارآمدی برخورد نظامی با ایران پرده برداشته و اذعان كرده است: «اگر بخواهیم از جنگ و درگیری نظامی پرهیز كنیم، تحریمهای اقتصادی سنگینتری باید اعمال شود.»[5]
در این زمینه شاید گفتوگوی تخصصی «مارك كاتز»، استاد علوم سیاسی و نظامی دانشگاه «جورج ماسان» آمریكا، با شبكهی CNN در زمرهی اسناد كلیدی باشد كه ناظر بر سناریونویسی غرب برای انتخابات آتی ایران قابل ارزیابی است. وی در این گفتوگو به تحلیل «سه بحران» در سال 2013 میپردازد كه به زعم وی، جمهوری اسلامی درگیر آنها خواهد شد. وی مدعی است این بحرانها به حدی جدی هستند كه ایران را تحت تأثیر قرار خواهند داد. او سپس بحرانها را این گونه بیان میدارد:
1. اغتشاش عمومی بعد از انتخابات.
2. مسائلی كه در خصوص جایگاه رهبری رخ میدهد.
3. مسائل هستهای ایران و احتمال حملهی نظامی آمریكا و اسرائیل.
پیشگوییهای كاتز به همین جا ختم نمیشود. وی با ارائهی الگویی از اعتراضات كشورهای منطقه، پیادهسازی همان سبك از اعتراضات را در ایران پیشبینی میكند: «سقوط رهبران طولانیمدت در مصر، تونس، لیبی، یمن و احتمالاً سوریه در اواسط سال 2013 الگوهایی جهت دستیابی به آنچه آشوبهای عمومی میخواستند فراهم كرد. مردم ایران تلاشهای محسوستری را در واكنش بر نتیجهی غیرقانونی بودن انتخابات ریاست جمهوری در سال 2013 شروع خواهند كرد، درست مانند اتفاقی كه در سال 2009 رخ داد.»
ایجاد بحران «مشروعیت» در ایران مسئلهای است كه استاد علوم سیاسی دانشگاه ماسان آمریكا، در زمرهی اهداف راهبردی غرب در سال 92، به آن اشاره كرده و به صراحت از دولتهای غربی خواسته است كه این فرصت را جدی تلقی كنند:
«مسئلهی اصلی در خصوص این بحرانها تأثیری است كه هر كدام از آنها میتواند بر روی قدرت و ثبات رژیم جمهوری اسلامی بگذارد. آشوبهای سیاسی داخلی، كه در نتیجهی واكنش منفی مردم به نتیجهی انتخابات قریبالوقوع ریاست جمهوری ایجاد میشود، میتواند به طور جدی مشروعیت رژیم انقلاب اسلامی را مشخص كند و حتی منجر به سقوط این رژیم شود؛ البته اگر روندی شبیه به آشوبهای موفق بهار عربی پدیدار شود. همچنین واكنش منفی مردم به رهبری میتواند مشروعیت این رژیم را مشخص كند... دولتهای غربی و به خصوص ایالات متحدهی آمریكا، كه نگرانی اصلیاش ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای است، با دقت بررسی میكنند كه چگونه سیاستهایشان روی بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی، كه در سال 2013 با آن روبهرو میشود، تأثیر خواهد گذاشت.»
چرا انتخابات آتی ریاست جمهوری ایران برای غرب اهمیت دارد؟
با نگاهی كوتاه به بخشی از مطالب و گفتههای مقامهای غربی در خصوص انتخابات ایران، حال این پرسش مطرح میشود كه چرا انتخابات آتی ایران تا این حد برای غربیها مهم است و چرا آنها تلاش وسیعی را برای تأثیرگذاری بر انتخابات صورت دادهاند. براساس ارزیابی های اندیشكده برهان، پاسخ این پرسش را در 5 محور میتوان بیان كرد:
1. ورود ایران به فاز مصونیت
عبور از مرحلهی حساس كنونی، ایران را در منطقهی مصونیت قرار میدهد و ایران را آسیبناپذیر خواهد كرد. این مسئله در افول سریعتر هژمونی آمریكا و بر هم زدن ساخت هندسهی قدرت جهانی، تقویت محور مقاومت و فزایندگی امواج بیداری اسلامی در منطقه تأثیری گسترده و برگشتناپذیر خواهد داشت. این مهم حتی در آخرین سند شورای امنیت ملی آمریكا نیز با اشاراتی مورد توجه قرار گرفته است.
همچنین «توماس پیكرینگ»، معاون سابق وزارت امور خارجهی آمریكا در امور سیاسی، در بخشی از مصاحبه خود با اندیشكدهی صهیونیستی «بگین سادات» اعتراف كرده كه ایران در حال تبدیل شدن به یكی از قدرتهای جهانی است: «اگرچه آمریكا به مدت چندین دهه قدرتی مهم در دنیا تلقی میشد، اما اكنون ایران در حال ظهور به عنوان بازیگر منطقه و جهان است.»
نفوذ ایران به قدری برای آمریكا گران تمام شده است كه اخیراً اوباما قانون مقابله با نفوذ ایران در آمریكای لاتین را تصویب كرد. طبق این مصوبه، وزارت امور خارجهی ایالات متحده، بر اساس قانونی كه قانونگذاران آمریكا چند ماه قبل با عنوان «قانون مقابله با ایران در نیمكرهی غربی» تدوین كردند، موظف است ظرف ۱۸۰ روز طرحی راهبردی را برای «حل مسئلهی حضور و گسترش فعالیت خصمانهی ایران» در منطقهی آمریكای لاتین تدوین كند.
2. انتخابات به مثابهی بلندگوی رایگان
انتخابات در ایران حاشیهی امنیتی به نسبت بالایی را برای سلایق گوناگون سیاسی پدید میآورد. از این منظر، فرصت بیبدیلی برای طرح بسیاری از گزارهها با افكار عمومی مهیاست.
3. بازی تركیبی انحراف، فتنه و اصلاحطلبان برای تغییر ساختار
تجربهی «بازی با یك دست» از سوی غرب، طرف خارجی را به این راهبرد رهنمون ساخته است كه علاوه بر بهرهگیری از ساختارشكنی جریان انحراف، مجدداً توجه به اصلاحطلبان را در دستور كار خود قرار دهد و انتخابات را فرصتی گرانسنگ برای خروج این جریان از انزوا و ورود مجدد به فاز جدیدی از «عملیات نفوذ در حاكمیت» ارزیابی كند.
در این ارتباط، «رابرت ساتلوف»، مدیرعامل اندیشكدهی آمریكایی «واشنگتن»، حین سخنرانی در یك مجمع سیاسی، به اوباما پیشنهاد داده است كه در دور دوم ریاست جمهوری خود، توجه بیشتری به گروههای معترض ایرانی از جمله جنبش سبز كند. وی یكی از شش تغییر موقعیتی كه میتواند منطقهی خاورمیانه را دگرگون كند بدین شرح توضیح میدهد:
«حركت دوبارهی موج سبز: یكی دیگر از فرصتهای مناسب برای آمریكا، شروع دوبارهی اعتراضات سیاسی به خاطر انتخابات در ایران است. این بار واشنگتن باید راههایی برای تشویق، برقراری ارتباط و حمایت از معترضان پیدا كند. این اقدام دست كم بر افزایش فشار بر حاكمان ایران برای دستیابی به راهحلی دیپلماتیك در خصوص بحران اتمی كمك میكند، حتی میتواند باعث حركت خودجوش داخلی برای تغییر سیاسی حكومت باشد.»
4. زمینههای آنومی اقتصادی و آشفتگی اجتماعی
اجرای سناریوی هوشمند و چندمرحلهای بیثباتسازی از درون، با گذار از مرحلهی آنومی اقتصادی به آشفتگی اجتماعی و پس از آن، اعتراضات سیاسی در فضای پرهیجان انتخابات محتملتر است.
«آویگدور لیبرمن»، وزیر امور خارجهی رژیم جعلی اسرائیل، همزمان با شروع اعتراضات موقتی بازار تهران، در گفتوگو با بیبیسی، از كشورهای غربی خواست كه «از ایرانیان معترض حمایت همهجانبهی مالی و دیپلماتیك كنند.»[6]
در این میان اما تعبیر قابل تأمل در این باره بدین شرح مطرح شده است: »مهندسی معكوس شورش، تئوری جدید براندازی از درون است كه نقشهی راه آن اتصال شبهشورشهای بورژوازی در مركز به شورشهای حاشیه است و تمركز اصلی، عملیات غیرمرگبار اقتصادی برای ایجاد نارضایتی در حاشیهها و طبقات فرودست اقتصادی است. جریان فتنه و حلقهی انحرافی دو نیروی مكمل این پازل ضدامنیتی هستند.»[7][8]
حسین باستانی نیز پیرامون دورنمای اعتراضات خیابانی در ایران مینویسد: «افزایش فشارهای اقتصادی باعث تغییر در الگوی حركتهای اعتراضی در ایران میشود. ممكن است به جای معترضان سیاسی بعد از انتخابات، كه از قشر متوسط بودند، معترضان اقتصادی از طبقات پایین به میدان بیایند.»[9]
«شرمن»، نمایندهی دمكرات كنگرهی آمریكا، از سوی دیگر میگوید: «ما مایل به سقوط رژیم ایران به شكل سقوط شاه با حضور میلیونی مردم در خیابانهای تهران هستیم و این سناریویی است كه تحریمها قصد به وجود آوردنش را دارد.»[10][11]
در این میان، عمق این ماجرا زمانی روشن میشود كه بدانیم چندی پیش «جیلیان برنز» به عنوان مسئول امور ایران در شورای اطلاعات ملی آمریكا تعیین شد كه نقش وی در عملی كردن این بخش از خواستهی غرب بسیار حائز اهمیت است. پس از این انتصاب بود كه وزارت اطلاعات، با انتشار گزارشی، به بررسی رویكردها و برنامهی كاری برنز و برخی اقدامات وی، از جمله توصیه دربارهی فعال شدن زیرساختهای جریان فتنه در جهت گسترش نارضایتی اقتصادی در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری پرداخت.[12]
یكی دیگر از بازیگران آمریكا برای به ثمر نشاندن این خواسته، بدون شك، سازمان منافقین است. «ریچارد سیلورستین»، روزنامهنگار مشهور یهودی، چندی پیش در مقالهای كه در روزنامهی انگلیسی «گاردین» منتشر شد، دربارهی نقش منافقین در ایران نوشت: «یكی از منابع اسرائیلی كه یكی از وزرای سابق اسرائیل و افسر IDF (نیروهای دفاعی اسرائیل) بوده به وی گفته است كه موساد سالها از این سازمان استفاده میكرده تا هم اسنادی منتسب به دولت ایران را منتشر كنند و هم اقدامات خرابكارانهای علیه شخصیتهای مهم ایرانی انجام دهد.»
5. برجستهسازی ناكارآمدی كلیدی برای بحرانی خواندن مشروعیت
با توجه به موارد مطروحهی قبلی، چنانچه مراحل قبل با موفقیت به انجام برسند، سطحی از «بحران ناكارآمدی» در نظام پدید میآید و مرحلهی تكمیلی آن «بحران مشروعیت» خواهد بود.
پُر واضح است كه غرب تلاش دارد در این هنگامه، با بهرهگیری از فشار تحریمها در این بخش، به عملیاتی ساختن بخش نهایی راهبرد خود بپردازد. چندی قبل روزنامهی «واشنگتنپست» به نقل از یك مقام رسمی ارشد آمریكا، این بخش از راهبرد غرب را بدین شرح افشا كرد كه هدف دولت اوباما در اعمال تحریمها بر ضد ایران، تضعیف نظام این كشور از راه تحریك و برانگیختن نارضایتی عمومی در ایران است. وی در ادامه تأكید كرده است كه «هدف این تحریمها ایجاد نفرت و نارضایتی در خیابانهای ایران» است.
بیگمان همهی این موارد مبتنی بر بازنگری استراتژی آمریكا در قبال جمهوری اسلامی است كه توسط تیم امنیتی اوباما، پس از وقوع فتنه در ایران، انجام گرفت. مواد اصلی این سناریو عبارتاند از:
الف) تأكید بر بهكارگیری تهدیدات پیوسته و هوشمند (تهدیدات تركیبی و همافزا)
ب) تأكید مقامات كاخ سفید بر بهرهگیری از تحولات داخلی (خصوصاً جریان فتنه) در كنار تحریمها و تهدیدات نظامی
ادامه دارد
[1] http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=10242
[2]http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/12/121204_u07_noam_chomsky_interview_bbcpersian.shtml
[3] http://www.radiofarda.com/content/f4_us_sanction_reduce_iran_oil_export/24707010.html
[4] همان.
[5] http://ir.voanews.com/content/israel-premier-visits-europe-to-talk-about-iran/1519562.html
[6] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/10/121004_l20_kf_israel_iran.shtml
[7] پیام فضلینژاد، ٨ دی 1391، همایش شورای نگهبان در مشهد.
[8] http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=459838
[9] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/07/120724_l39_analysis_neyshabour_unrest.shtml
[10] شرمن در مصاحبه با بیبیسی، 14 مرداد 91.
[11] http://jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=99660&Serv=26
[12] http://isna.ir/fa/news/91071711251