امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است كه به هیچ عنوان تاكنون چه در عرصهی نظر و در كتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است. بنابراین خود انقلاب اسلامی مكلّف به نوآوری و ابتكار و نظریهپردازی و الگوسازی در این عرصههای جدید اقتصادی است. هر كشوری كه عَلم استكبارستیزی را برپا كند نیازمند چنین الگوهایی است. یكی از این مفاهیم، «اقتصاد مقاومتی» است.
الزامات اقتصاد مقاومتی
ابتدا باید به تعریف دقیقی از اقتصاد مقاومتی ـ که این روزها وارد ادبیات کشور شده ـ برسیم تا موضوعی را که مقام معظم رهبری فرمودند، به طور جدی پیگیری شود.
نباید در پرداختن به این موضوع، حالت تهاجمی به خود بگیریم و از افکار پویای جوانان خود غافل باشیم، زیرا این جوانان بودند که جنگ را به بهترین شکل اداره کردند. اکنون نیز هنگام آن است که از جوانان امروز ـ که در دانشگاهها و بخش های دیگر فعالیت مطلوبی دارند ـ بهره گرفته شود؛
بنابراین، باید از افکار علمی و فنی جوانان در اقتصاد مقاومتی استفاده شود. اگر در این زمینه تعامل و همدلی نباشد، به نتیجهای نمیرسیم. به هر حال مقام معظم رهبری، خطوط این مرزها را در دیدارهای اخیر مشخص کردند. ایشان توصیههایی کردند که اگر به این فرمایشها رفتار شود، مطمئن هستم که اقتصاد پویا و قابل پیشرفتی خواهیم داشت.[1]
اقتصاد مقاومتی؛ اقتصاد دفاعی یا ترمیمی؟[2]
اگر تمام دانش انباشته و كتابهای مرسوم اقتصادی دنیا را مطالعه كنید، نظریه یا تجربهای مدون و مكتوب دربارهی اقتصاد مقاومتی نخواهید یافت. در تمام متون و كتابهای اقتصاد، هیچ پیشینهای نظری یا عملی از تحریم بانك مركزی نخواهید دید و از آنجا كه این امر تاكنون سابقه نداشته، چگونگی واكنش به آن هم امری بدیع است. حتی اگر مطالعاتی هم در این باره صورت گرفته باشد، در طبقهبندیهای محرمانه و امنیتی قرار گرفته و امكان دسترسی به آن برای كارشناسان معمولی وجود ندارد. نتیجه اینكه اقتصاددان انقلاب اسلامی نمیتواند از نظریههای متداول برای حل مشكل و مسألهی خود بهره بگیرد. لذاست كه جنبش نرمافزاری و الگوی اسلامی- ایرانی ادارهی جامعه، شكل بدیعی به خود میگیرد كه الهامبخش جمیع ملتهای آزاده خواهد بود.
چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی را میتوان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا تركیبی از همهی آنها را در كشور به عنوان پروژههایی ملی پیگیری كرد.
چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی
اقتصاد موازی
تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابهی «اقتصاد موازی» است؛ یعنی همانطور كه انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملكرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند كمیتهی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسكن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تكمیل كند؛ چرا كه انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد كه چه بسا ماهیتاً از عهدهی نهادهای رسمی اقتصادی برنمیآید. پس باید نهادهایی موازی برای این كارویژه ایجاد كند؛ یعنی ما در كشورمان به «اقتصاد پریم» نیاز داریم.
این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. كما اینكه اكنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهرهمندیم. البته این الگو در مدلهای حكمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در كشورهایی كه از تجربه و توان حكمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این كشورها از نظامهای چندلایهی سیاستگزاری و ادارهی امور عمومی برخوردارند. به عنوان مثال میتوانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد، خیریه و بنگاههای خصوصی در عرصهی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصهی دفاعی و امنیتی كشورهای توسعهیافتهی غربی نام ببریم. البته مهمترین مشكل این الگو این است كه حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصهی اجرا با سؤالات نوینی روبهرو خواهد بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از «بانك مركزی موازی» در یك كشور و سامانبخشی به عرصهی پولی- مالی كشور در دو لایهی دولتی و عمومی وجود ندارد. اما باز هم منطقاً نمیتوان این الگو را در زمرهی مدلهای ادارهنشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.
اقتصاد ترمیمی
تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است كه در پی «مقاومسازی»، «آسیبزدایی»، «خللگیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناكارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویكرد قبلی میگفتیم كه فلان نهاد نمیتواند انتظارات ما را برآورده كند، در رویكرد جدید به دنبال آن هستیم كه با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود، كاری كنیم كه انتظارات ما را برآورند. مثلاً در این تعریف، ما از بانك مركزی یا وزارت بازرگانی میخواهیم كه كانونهای ضعف و بحران را در نظام اقتصادی كشور شناسایی كنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریمها یا نیازهای انقلاب اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملكردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل میتوان گفت این كار شبیه همان كاری است كه «پتروس فداكار» با فروبردن انگشت خود در تَرَك دیوارهی سد انجام داد؛ یعنی باید تركهای ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم كنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاومسازی ساختارهای اجرایی و اداری كشور حسب نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مكان هم امری دور از ذهن نیست. كشورهای توسعهیافته نیز در برهههایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاومسازی ساختارهای اقتصادی شدند. مثلاً غرب پس از دو شوك نفتی ۱۹۷۹ و ۱۹۸۳ میلادی، اقدام به جایگزینی سوختهای فسیلی با سایر سوختهای نوین كرد؛ بهطوری كه امروزه با قیمتهای بالای یكصد دلار نیز دچار شوك نفتی نمیشود. با این توضیحات ما امروز فقط نیازمند عزمی ملی برای اجرای این پروژهی ملی و ارزشی هستیم.
اقتصاد دفاعی
تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمهشناسی»، «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی كنیم كه مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت میدهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافتهایم كه ابزارها و شیوههای هجمهی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا كنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.
اقتصاد الگو
چهارمین تعریف نیز این است كه اساساً اقتصاد مقاومتی یك رویكرد كوتاهمدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی كه اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا كوتاهمدت میدانستند، این رویكرد چشماندازی كلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یك اقدام بلندمدت را شامل میشود. این تعریف هم كه به نظر میرسد دور از دیدگاههای رهبر معظم انقلاب نیست، رویكردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویكرد، ما در پی «اقتصاد ایدهآلی» هستیم كه هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی كه برای جهان اسلام الهامبخش و كارآمد بوده و زمینهساز تشكیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یكی از مؤلفههای مهم الگو میباید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است كه اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد كارآفرینی و ریسكپذیری و نوآوری میشود.
البته همهی این چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی به نوعی با هم رابطهی «عموم و خصوص مِنوجه» دارند، منتها برخی كوتاهمدت و برخی بلندمدت هستند و البته تركیبی از استراتژیهای مطلوب را نیز برایمان به تصویر میكشند.[3]
تنظیم زیرساختها، مقدمه اقتصاد مقاومتی
رهبر معظم انقلاب، اقتصاد مقاومتی را راهکار عبور از تحریمها عنوان کردند. اما بهمنظور قرار گرفتن در این مسیر باید آشنایی دقیقی نسبت به مؤلفهها و الزامات اقتصاد مقاومتی حاصل شود. اگر قرار باشد که اقتصادی مقاوم باشد نباید در مقابل شوکها و نوسانات مختلف دچار بیثباتی شود. این حداقل تعریفی است که میتوان از اقتصاد مقاومتی داشت. برای اینکه اقتصاد در شوکهای مختلف دچار نوسان نشود باید یکسری زیرساختهای حاکمیتی، مدیریتی و حتی زیرساختهای ادراکی مردم بهخوبی تنظیم شده باشد.
در مورد اول اگر نهادهای اقتصادی مانند بازار سرمایه، بانکها و نهادهای سیاستگذار و تصمیمساز اقتصادی در طول تاریخ اقتصاد تصمیمات صحیحی گرفته و فضای عمومی کسب و کار را خوب فهمیده باشند و با نوسانات بیمورد و پیدرپی جو اقتصاد را آشوبناک نکرده باشند قطعا فضا در مقابل شوکهای خارجی هم از خود بیثباتی نشان نخواهد داد. اما در مقابل، اگر در اتخاذ سیاستهای پولی، ارزی و مالی در طول زمان به اقتصاد شوک وارد شده و با تصمیمگیریهای غلط، نوساناتی ایجاد شده باشد، این اقتصاد عملا یک نوع بیثباتی درونی پیدا کرده و به همین علت هم در برابر نوسانات و شوکهای خارجی بسیار آسیبپذیر میشود.
نکته دوم مسئله ادراک مردم است. اینکه ادراک و ذهنیت مردم از متغیرهای کلان اقتصادی چیست، چه پیشبینی نسبت به روند آتی دارند و چه مسیری را در مورد اقتصاد کلان متصور هستند بسیار در اقتداربخشی و مقاومسازی اقتصاد مهم است. بهطور مثال اگر بدون دقت لازم و با سیاستهای غلط و بیتوجهی به بعد ادراکی اقتصاد و اذهان مردم و کمکاری در حوزه رسانههای اقتصادی، مدیریت لازم در حوزه ذهنی مردم اعمال نشده باشد، قطعا شوکهای خارجی بعد روانی هم پیدا کرده و تأثیرات و تبعات آن بهطور فزایندهای افزایش پیدا میکند.
نکته سوم اینجاست که در یک اقتصاد مقاومتی باید نهادها هم کارکرد واقعی خودشان را ایفا کنند. مثلا تا زمانی که بانک مرکزی، سازمان امور مالیاتی، وزارت اقتصاد، وزارت صنعت، معدن و تجارت کارکردهای خاص خودشان را نداشته باشند، در اقتصاد توفیقی حاصل نخواهد شد. بنابراین اگر نهادهای اقتصادی کارویژههای خودشان را به خوبی انجام ندهند اقتصاد، مقاوم محسوب نمیشود.
نکته چهارم هم بحث اقتصاد مردمی است. یک اقتصاد مقاوم، اقتصادی است که بر دوش بازیگران واقعی اقتصاد یعنی آحاد مردم قرار گرفته باشد. مردم در هویتهای خصوصی خودشان بخش خصوصی محسوب شده و در هویتهای جمعی بخش تعاونی را تشکیل میدهند همچنین مردم ممکن است در قالب سازمانهای مردمنهاد یا بنگاههای غیرانتفاعی هم به فعالیتهای اقتصادی مبادرت ورزند.
مهمتر از این نکات اینکه از یک مجموعه مقاوم اصلا نمیتوانیم الزاما برداشت تدافعی داشته باشیم. مقاومت اصلا به معنی کوچک شدن یا حالت انقباضی نیست بلکه گامهایی روبهجلو تلقی میشود. از یک مجموعه مقاوم در یک ساختار انسانی اجتماعی رشد و پویایی انتظار میرود و هرگونه ایستایی بهعنوان ضدمقاومت تعبیر میشود البته ممکن است بهطور خاص و موردی و در شرایطی مقاومت منوط به این باشد که نوعی از تدافع هم نشان داده شود اما آنچه در کلام مقام معظم رهبری از اقتصاد مقاومتی است بیشتر جنبه ایجابی و تهاجمی دارد. ایشان در سخنرانی چند سال پیش خود فرمودند اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد کارآفرینی است. مفهوم کارآفرینی هیچ نوع عنصری از انقباض، ریاضت و تدافع ندارد. کارآفرین کسی است که اولا خلاق است و نوآوری میکند و ثانیا ریسکپذیر است و این دقیقا ضدحالت انقباض تدافعی است. بنابراین نباید از اقتصاد مقاومتی یک تعبیر ناصحیح با عنوان ریاضت اقتصادی داشت چرا که این مفهوم دقیقا بر عکس ریاضت بوده و با توجه به ظرفیتهای داخلی اقتصاد، کشور را همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند از تحریمها عبور خواهد داد.[4]
اقتصاد مقاومتی از نگاه مقام معظم رهبری
در تاریخ اقتصادی ایران ثبت است که رهبرمعظم انقلاب از سالها پیش اقتصاد مقاومتی را مطرح کرده و بر ضرورت بازبینی در نظامهای کنونی تأکید کرده بودند.
همچنین خودداری از خامفروشی نفت و حرکت به سمت اقتصاد غیرنفتی، استفاده حداکثری از کالاهای داخلی و نهراسیدن از تحریمهای اقتصادی نیز از دیگر نکاتی است که سالها پیش، از آغاز تحریم نفتی، از سوی مقاممعظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته بود. در ادامه مروری بر بیانات معظمله درباره اقتصاد مقاومتی خواهیم داشت.
اقتصاد مقاومتی واقعی
ما باید یک اقتصاد مقاومتی واقعی در کشور به وجود بیاوریم. امروز کارآفرینی معنایش این است. دوستان درست گفتند که ما تحریمها را دور میزنیم؛ بنده هم یقین دارم. ملت ایران و مسئولین کشور تحریمها را دور میزنند، تحریمکنندگان را ناکام میکنند؛ مثل موارد دیگری که در سالهای گذشته در زمینههای سیاسی بود که یک اشتباهی کردند، یک حرکتی انجام دادند، بعد خودشان مجبور شدند برگردند، یکییکی عذرخواهی کنند. [5]
مقاومت مدبرانه
یک واقعیت دیگر هم این است که اگر کشور در مقابل فشارهای دشمن (ازجمله در مقابل همین تحریمها و از این چیزها) مقاومت مدبرانه بکند، نه فقط این حربه کُند خواهد شد بلکه در آینده هم امکان تکرار چنین چیزهایی دیگر وجود نخواهد داشت؛ چون این یک گذرگاه است، این یک برهه است؛ کشور از این برهه عبور خواهد کرد.
الزامات اقتصاد مقاومتی
مسئله اقتصاد مهم است؛ اقتصاد مقاومتی مهم است. البته اقتصاد مقاومتی الزاماتی دارد. مردمی کردن اقتصاد، جزو الزامات اقتصاد مقاومتی است. این سیاستهای اصل۴۴ که اعلام شد، میتواند یک تحول به وجود بیاورد و این کار باید انجام بگیرد. البته کارهایی انجام گرفته و تلاشهای بیشتری باید بشود. بخش خصوصی را باید توانمند کرد؛ هم به فعالیت اقتصادی تشویق بشوند، هم سیستم بانکی کشور، دستگاههای دولتی کشور و دستگاههایی که میتوانند کمک کنند (مثل قوه مقننه و قوه قضاییه) کمک کنند که مردم وارد میدان اقتصاد شوند.
کاهش وابستگی به نفت
کاهش وابستگی به نفت یکی دیگر از الزامات اقتصاد مقاومتی است. این وابستگی، میراث شوم صد ساله ماست. ما اگر بتوانیم از همین فرصت که امروز وجود دارد، استفاده کنیم و تلاش کنیم نفت را با فعالیتهای اقتصادی درآمدزای دیگری جایگزین کنیم، بزرگترین حرکت مهم را در زمینه اقتصاد انجام دادهایم. امروز صنایع دانشبنیان ازجمله کارهایی است که میتواند این خلأ را تا میزان زیادی پر کند. ظرفیتهای گوناگونی در کشور وجود دارد که میتواند این خلأ را پر کند. همت را بر این بگماریم؛ برویم به سمت اینکه هرچه ممکن است، وابستگی خودمان را کم کنیم.
مدیریت مصرف
مسئله مدیریت مصرف، یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی مصرف متعادل و پرهیز از اسراف و تبذیر. هم دستگاههای دولتی، هم دستگاههای غیر دولتی، هم آحاد مردم و خانوادهها باید به این مسئله توجه کنند؛ که این واقعا جهاد است. امروز پرهیز از اسراف و ملاحظه تعادل در مصرف، بلاشک در مقابل دشمن یک حرکت جهادی است؛ انسان میتواند ادعا کند که این اجر جهاد فیسبیلالله را دارد. یک بعد دیگر این مسئله تعادل در مصرف و مدیریت مصرف این است که ما از تولید داخلی استفاده کنیم؛ این را همه دستگاههای دولتی توجه داشته باشند (دستگاههای حاکمیتی، مربوط به قوای سهگانه) سعی کنند هیچ تولید غیرایرانی را مصرف نکنند؛ همت را بر این بگمارند. آحاد مردم هم مصرف تولید داخلی را بر مصرف کالاهایی با مارکهای معروف خارجی (که بعضی فقط برای نام و نشان، برای پز دادن، برای خودنمایی کردن، در زمینههای مختلف دنبال مارکهای خارجی میروند) ترجیح بدهند. خود مردم راه مصرف کالاهای خارجی را ببندند.
استفاده حداکثری از زمان و منابع
از زمان باید حداکثر استفاده بشود. طرحهایی که سالهای متمادی طول میکشید، امروز خوشبختانه با فاصله کمتری انسان میبیند که فلان کارخانه در ظرف دو سال، در ظرف هجدهماه به بهرهبرداری رسید. باید این را در کشور تقویت کرد. حرکت بر اساس برنامه، یکی از کارهای اساسی است. تصمیمهای خلقالساعه و تغییر مقررات، جزو ضربههایی است که به «اقتصاد مقاومتی» وارد میشود و به مقاومت ملت ضربه میزند. این را، هم دولت محترم، هم مجلس محترم باید توجه داشته باشند؛ نگذارند سیاستهای اقتصادی کشور در هر زمانی دچار تذبذب و تغییرهای بیمورد شود.[6]
اقتصاد مقاومتی شعار نیست
هم دانشگاهها، هم دستگاههای دولتی، هم آحاد مردمی که خوشبختانه توانایی و استعداد این کار را دارند، چه از لحاظ علمی، چه از لحاظ تواناییهای مالی، باید تلاش کنند مسئولیت زمان خود و مقطع تاریخی حساس خود را بشناسند و به آن عمل کنند. اینکه ما عرض کردیم «اقتصاد مقاومتی»، این یک شعار نیست؛ این یک واقعیت است. کشور دارد پیشرفت میکند. ما افقهای بسیار بلند و نویدبخشی را در مقابل خودمان مشاهده میکنیم. خب، بدیهی است که حرکت به سمت این افقها، معارضها و معارضههایی هم دارد. بعضی از این معارضهها انگیزههای اقتصادی دارد، بعضی انگیزههای سیاسی دارد؛ بعضی منطقهای است، بعضی بینالمللی است.[7]
مطالب مرتبط
بخش اول : اقتصاد مقاومتی و وظیفه هادیان بصیر در عصر حاضر
بخش سوم : بررسی راهبردهای مقاومتی در اقتصاد ایران (بزودی)
[1] عضو کمیسیون کشاورزی مجلس:علی ایرانپور، تابناک ۲۵ مرداد 1391
[2] http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=20551
[3] دكتر عادل پیغامی، استاد اقتصاد و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام
[4] دکتر عادل پیغامی * عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق همشهری 25 مرداد 1391
[5] در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور- 16/06/89
[6] در دیدار کارگزاران نظام- 03/05/91
[7] در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکتهای دانشبنیان- 08/05/91