جمهوری اسلامی آنگاه که از فرم حکومت به فرم الگو و مدل ترجمه شود، لاجرم به «مردم سالاری دینی» ترجمه می شود چرا که «دین» و «مردم» اصلی ترین ارکان جمهوری اسلامی است و بدون آن ها اطلاق واژگان جمهوری و اسلامی برای این حکومت واقعی نخواهد بود و دقیقا از این روست که انتخابات در این نظام سیاسی، هویت بخش است نه یک امر ثانوی که اهمیتی متوسط دارد و بدین جهت اگر انتخابات هزینه های -بعضا- هنگفتی هم داشته باشد، نظام این هزینه های سنگین را می پردازد اما از برگزاری «انتخابات پرشور»، «آزاد» و «حداکثری» چشم پوشی نمی کند یک نمونه این هزینه های هنگفت، وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است. با این وجود نظام باز به مشارکت حداکثری مردم می اندیشد هر چند فتنه گرانی که آن روز داعیه برخورداری از رأی مردم را داشتند، امروزه از عدم مشارکت سخن می گویند.
اگر دقیق تر به موضوع نگاه کنیم، درمی یابیم که اساساً پایه گذار «دین ورزی» و «حرکت براساس رأی مردم» جمهوری اسلامی است. این مدلی است که پیش از این ناممکن تلقی می شد و امروز مردم اهل سنت و علمای آنان هم این مدل را دنبال می کنند. تا یک دهه پیش افرادی مثل سروش و حجاریان در داعیه ای علمی می گفتند عرفی شدن نشانه شریعت زدایی است و بعضی دیگر هم مدعی بودند که حضرت امام با طرح جمهوری اسلامی، عملا حکومت دینی را از آسمان به زمین آورد و عرفی کرد. این البته ادعای باطلی است چرا که حضرت امام سالها پیش از تاسیس جمهوری اسلامی – و زمانی که در بحث ولایت فقیه سال ۱۳۴۸- از تشکیل حکومت اسلامی سخن گفتند و آن را وظیفه همه علما می دانستند از حمایت قاطع مردم از چنین ایده ای هم حرف می زدند و برخلاف بعضی از علما که می گفتند امکان عملی شدن این ایده وجود ندارد، از آمادگی مردم خبر می دادند، به عبارت دیگر از منظر امام، مردم مکلف بودند که حکومت اسلامی را به وجود آورند و از آن مراقبت نمایند و این کار را می کنند بعد هم که جمهوری اسلامی تشکیل شد حضرت امام مردم را مکلف به حفظ جمهوری اسلامی دانسته و حفظ آن را «اوجب واجبات» نامیدند.
توجه به عرف در دین جایگاه مهمی دارد ولی یله و رها هم نیست در واقع در این عرف هم بنوعی شریعت دیده می شود و از این رو بعضی از علما برای اینکه خلط بحث پیش نیاید از واژه «عرف متشرعه» یا عرف متشرعین استفاده کرده اند. انتخابات یکی از آن بزنگاههای عرف متشرعه است چرا که مردم انتخاب می کنند برای اینکه شریعت استقرار پیدا کند و زندگی فردی و اجتماعی بر مبنای حدود شرعی تنظیم گردد. با این وصف در جمهوری اسلامی هر چه مشارکت انتخاباتی پرتعدادتر باشد پایه های حکومتی که می خواهد راهکارها و معارف دین را پیاده کند، مستحکم تر می شود. از این رو حضرت امام خامنه ای- دامت برکاته- در دیدار اخیر با مردم شریف آذربایجان- نقل به مضمون- فرمودند هر کس در انتخابات شرکت می کند پیش از آنکه به فرد یا افرادی رأی داده باشد، به نظام رأی داده است.
اما انتخابات بایدها و نبایدهایی دارد که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم:
۱- حضور حداکثری مردم در پای صندوق های رای یک اصل راهبردی و غیرقابل خدشه و دائمی جمهوری اسلامی است در این میدان صف «اسلام خواهان» از مخالفان اسلام جداست و خود شرکت در انتخابات- با تعبیر آقا- جداکننده این دو صف می باشد با این وصف هر رفتار و کرداری که این حضور مردم را کمرنگ کرده و یا تحت الشعاع قرار دهد، حتما غیر دیندارانه خواهد بود.
۲- فتنه گران و منحرفین که بر رقابتی نبودن انتخابات تاکید می ورزند- که تعدد لیست ها و کاندیداها خلاف این را نشان می دهد- برای بهم زدن بازی انگیزه جدی دارند و در این راه ابایی از آشفته کردن و حتی امنیتی کردن فضای کشور ندارند کما اینکه امروزه دست های درهم تنیده ای برای مایوس کردن متدینین از حضور فعال در پای صندوق های اخذ رأی دیده می شود. این دو جریان ممکن است در روز انتخابات و روزهای منتهی به آن دست به اقدامات هیجانی برای تحریک فضا و بخصوص تحریک متدینین بزنند و در نهایت جو اجتماعی را علیه آنان برانگیزند در این میدان موثرترین کار استفاده از چهره هایی است که در عین اینکه هیچگاه بطور واقعی اصولگرا نبوده اند، این ظرفیت را دارند که اصولگرایی را بدنما، قدرت مأب و رو به نابودی معرفی کنند و حال آنکه تنها جرم اصولگرایان این است که روی عملکرد این ها حرف جدی دارند. نگاهی به عکس های صفحه اول روزنامه های مربوط به فتنه گران و منحرفین و تیترهای برجسته آنان از تدارک خاصی برای بر هم زدن بازی خردمندانه و قطبی سازی انتخابات حکایت می کند مردم باید مراقب باشند و به دام آنان نیفتند.
۳- مواجهه توام با سعه صدر و «رحمت» نظام با کاندیداها به این معناست که نظام آغوش خود را به روی همگان گشوده است و همه کسانی را که از کفه صلاحیت های لازم برخوردار بوده اند، پذیرفته است. ولی این هرگز به این معنا نیست که همه این ها تمامی صلاحیتی که لازمه نمایندگی مردم انقلابی و متدین است را دارند و حتی به این معنا نیست که انتخاب این افراد مشکل خاصی را برای مردم و کشور پدید نمی آورد. با نگاهی به منتخبین و مجالس گذشته درمی یابیم که از قضا پاره ای از منتخبین چه مشکلات بزرگی را پدید آوردند با این وصف باید گفت انتخابات تا آنجا که به نظام- رهبری و نهادهای مسئول انتخابات- مربوط می شود، از حداکثر سماحت برخوردار است و تا آنجا که به مردم مربوط می شود باید با اعمال حداکثر دقت درباره واگذاری کرسی مجلس به کاندیداها توام باشد و مردم باید بدانند، به میزانی که نماینده مجلس متدین تر، امین تر، دلسوزتر، شجاع تر، حساس تر در برابر فساد اقتصادی و سیاسی و به محرومین نزدیکتر باشد، مصالح مردم و کشور بیشتر تامین می شود.
۴-یک نماینده مجلس که می خواهد نمایندگی مردم انقلابی و متدین را بر عهده بگیرد باید خود خصوصیات موکلین را در حد عالی داشته باشد و به عبارت دیگر باید تدین، انقلابی بودن، مردمی بودن و بصیر بودن در همه رفتارهای او منعکس شده باشد. اگر نماینده ای دغدغه هایی غیر از دغدغه توده های مردم داشته باشد این فرد نماینده هر کس باشد نماینده مردم نیست دین، رهبری، انقلاب، مبارزه با نظام سلطه، مردمی بودن و عدالت شش دغدغه اصلی و مطالبه جدی مردم است و این ها شش شاخص مهم در ارزیابی صلاحیت کاندیداها از سوی مردم می باشد و از قضا فهم این موضوع که چه کسانی صاحب چنین دغدغه هایی هستند، چندان دشوار هم نیست. تعمق در خود رفتارهای انتخاباتی هم کمک زیادی به سنجش افراد با این شاخص ها می نماید.
۵- منتخب مردم نبایدهایی هم دارد. اگر کاندیدایی به نمایندگی مردم از زاویه «تجارت» و «تبلیغات» بنگرد این شایسته اعتماد مردم نیست اما چگونه می توان چنین کاندیدایی را شناخت. خود نحوه تبلیغات و شعارهای کاندیداها بیانگر آن است که چه کسانی نمایندگی را تجارتی پرسود می دانند و از نردبان تبلیغات پرهزینه و رنگارنگ بالا رفته اند تا به آن برسند در یک نظام دینی اصرار فرد برای بدست گرفتن یک منصب اجتماعی بزرگترین علامت عدم صلاحیت است. اگر کاندیدای نمایندگی، مجلس را با تجارت خانه اشتباه بگیرد در هر مصوبه دنبال سهم خود و اطرافیان خویش و صاحبان سرمایه و قدرتی که او را کمک کرده اند، خواهد بود. تاجر مسلکی در جایگاهی که شکل دهنده به نظام سیاسی و به تعبیر حضرت امام در رأس امور است، یک تهدید هویتی و حتی امنیتی برای مردم و نظام سیاسی به حساب می آید و مردم باید با جدیت مراقب این مسئله باشند.
۶- نزدیکی به صاحبان ثروت و قدرت حتی اگر ثروت و قدرت آنان کاملا مشروع هم باشد، برای مجلس و نظام سیاسی سم مهلک است چرا که اگر مجلس و نمایندگان آن که براساس قانون اساسی باید نزدیکترین قرابت را به توده های محروم داشته باشند، به صاحبان ثروت و قدرت وصل شوند، از مردم جدا شده و در واقع به اندازه خود نظام را از مردم جدا کرده اند و این می تواند خسارت های غیرقابل جبرانی برای توده های مردم و نظام سیاسی داشته باشد. صاحبان ثروت و قدرت تمایل دارند که مناصب نظام را دائما در دست داشته و آن را به جای سپردن به مردم دست بدست کنند. یادمان نرفته است که در مقاطعی بعضی ها از تمدید غیرقانونی دوره ریاست جمهوری سخن می گفتند و بعضی هم از مدل روسیه خبر دادند کاندیداهایی که در زد و بند با اصحاب ثروت و قدرت به کرسی مجلس دست پیدا می کنند بعداً در بازی مشترک با صاحبان ثروت و قدرت، قواعد حقوقی و سنن اجتماعی را دور می زنند و همه چیز را با منافع باند خود تطبیق می دهند.
۷- کاندیدای نمایندگی مجلس نباید «مرعوب»، «طمع ورز» و «مفتون» باشد چرا که اگر کاندیدایی با رأی مردم در «رأس امور» بنشیند و در عین حال از شجاعت لازم برای دفاع صریح از چیزی که به او سپرده شده است، برخوردار نباشد، این شایسته اعتماد مردم نیست به عنوان مثال در جریان فتنه ۸۸ بعضی از نمایندگان که قسم خورده بودند که از نظام سیاسی و مردم در برابر قانون شکنان و دشمنان خارجی جانانه دفاع کنند، خاموش شدند و بعضی هم به لکنت زبان افتادند و حتی بعضی به فتنه گران پیوستند و به تردیدافکنی روی آوردند در حالی که در آن شرایط، مردم و نظام انتظار صراحت لهجه و دفاع قاطع آنان از نظام و مقابله جدی با فتنه گران را داشتند.
نماینده مجلس نباید مفتون هم باشد چرا که اگر نماینده مجلس «ساده اندیش» باشد از درک شرایط پیچیده عاجز بوده و در اکثر مواقع از جوهای ساخته شده بوسیله منحرفین داخلی یا دشمن خارجی تبعیت می نماید اگر تعداد چنین نمایندگانی در مجلس زیاد باشد با قوانین ساده اندیشانه ای که تصویب می کنند و یا با تحلیل های ساده اندیشانه هر روز به تولید خوراک برای این و آن رسانه و محفل دشمن پرداخته و فرصت های نظام و مردم را هدر می دهند. چنین کاندیداهایی چون ذهن ساده اندیشانه ای دارند، از باندهای پیچیده اثر می پذیرند و به آلت دست این و آن تبدیل می شوند. این ها نوعاً پشت به حقیقت و مصلحت به دروازه حقیقت گل می زنند و بعد توقع هورای مخاطب را هم دارند!
و دست آخر و مقدم بر همه اینها، نماینده مجلس باید به خدا اتکال داشته باشد تا آنگاه که با تشر دشمن مواجه می شود، میدان را خالی نکند. اگر نماینده ای از بن دندان متدین باشد و «حسبناالله ونعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر» را قبول داشته باشد در سخت ترین شرایط هم راه پیروزی دین و ملت را هموار می کند و مگر تجربه ما در این ۳۳ سال و اعتقادات عمیق دینی ما این را نمی گویند؟
سعدالله زارعی(منبع : دزتاب )